دانلود برای اندرویدapk
دانلود برای pdf
دانلود برای جاواjar

.
نام رمان : جدال پر تمنا
نویسنده : هما پور اصفهانی
تعداد صفحات: 584
خلاصه داستان رمان جدال پر تمنا:
همه چیز از یه جر و بحث شروع شد … یه جر و بحث ساده …
و بعد کم کم تبدیل شد به یه جدال … جدالی پر از شیطنت و عطش …
جدالی پر از تمنا … جدالی بین حوایی از تبار مسیح و آدمی از تبار محمد …
صفحه اول رمان :
جلوی آینه تند تند موهامو با یه دست کردم تو و با اون دستم سعی کردم کلاسورم رو زیر بغلم نگه دارم … از زور هیجان داشتم خفه می شدم … موهای بلوطی رنگم مدام از زیر دستم فرار می کردن و باز می افتادن بیرون … با حرص گفتم: – مثل موی گربه! آخرم همین روز اولی اخطار می گیرم … داشت دیرم می شد … زدم از خونه بیرون … خدا رو شکر که مامی رفته بود با دوستاش باغ پاپا هم نبود … تکلیف وارنا هم که مشخص بود دیگه … همیشه خونه خودش بود … ما رو آدم هم حساب نمی کرد … مانتوی بلند سورمه ای پوشیده بودم با مقنعه مشکی و شلوار تنگ مشکی … کفش های عروسکی مشکی و سورمه ای و کیف کوله پشتی جین … سوئیچ ماشینمو برداشتم و از در زدم بیرون … گل خوشگلم وسط حیاط پارک شده بود … پاپا برای قبولیم توی دانشگاه خریده بود … وارنا هم از همون روزی که گرفتمش اینقدر باهام کار کرد که الان یه پا راننده شده بودم … نشستم پشت فرمون و در رو با ریموت باز کردم … صدای زنگ موبایلم بلند شد … گوشی رو از توی کوله ام در آوردم و راه افتادم … اسم آرسن افتاده بود روی گوشی … پسر دوست پاپا، آقای سرکیسیان … گوشی رو گذاشتم در گوشم و گفتم: – به به آرسن به سلامت باد … چطوری برادر؟
نظرات شما عزیزان:
|